به گزارش مجله خبری نگار،بدون هیچ گونه مداخلهای برای ترمیم تنوعهای گیاهی، این نوسازی میتواند مدت زمان زیادی طول بکشد و اغلب به درستی هم انجام نمیشود. محققان روند بهبودی را در مقیاسهای مختلف در مکانهای کشاورزی رها شده نشان میدهند و به مداخلات ترمیمی خاصی که میتواند به تنوع زیستی برای بهبود آنها کمک کند، اشاره میکنند.
استفاده گوناگون از زمین، مانند تبدیل زیستگاههای طبیعی به مناطق کشاورزی، مهمترین محرک برای از دست دادن تنوع زیستی در سراسر جهان است. با این حال، ممکن است فرض شود که با توجه به زمان، حذف عمده اختلالات انسانی، به تنوع زیستی امکان بازیابی میدهد. احیای اکولوژیک به معنای استفاده از علم برای هدایت و سرعت بخشیدن به بازیابی اکوسیستمهای تخریب شده است. مطابق با دومین هدف چارچوب جهانی تنوع زیستی کنوانسیون سازمان ملل در مورد تنوع زیستی (CBD) که اخیراً تصویب شده است، حداقل ۳۰ درصد از مناطق تخریب شده زمینی، آبهای داخلی و اکوسیستمهای ساحلی و دریایی، باید تا سال ۲۰۳۰ تحت بازسازی موثر قرار گیرند.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد این فرآیند بازیابی زمین در مناطق کشاورزی رها شده، محققان بازیابی تنوع زیستی و ترکیب گونهها را در ۱۷ علفزار معتدل در مینه سوتا (ایالات متحده) اندازه گیری کردند. در گذشته این علفزارها شخم زده شده بودند و برای کشاورزی مورد استفاده قرار گرفته بودند، اما بسیاری از مزارع مختلف آنها بین سالهای ۱۹۲۷ تا ۲۰۱۵ رها شده بودند تا جانشینی طبیعی و احیای پوشش گیاهی بررسی شود.
محققان زمین این مناطق رها شده را با مناطقی مقایسه کردند که هرگز شخم زده نشده بودند، که این مناطق به عنوان یک مرجع که به بررسی چگونگی عملکرد سیستمهای طبیعی میپرداخت، قرار گرفتند.
اما لادوسر نویسنده اول این مطالعه میگوید: چیزی که ما میخواستیم بدانیم این بود که چقدر سریع علفزارهایی که کاملاً از بین رفته بودند و امیدی به ترمیم شان نبود، میتوانند تنوع زیستی خود را بازیابند. درک این فرآیند بازیابی میتواند به ما بینشی در مورد اینکه چگونه میتوانیم با استفاده از روشهای ترمیمی به گیاهان کمک کرده و آن فرآیند را تسریع کنیم، میدهد.
محققان متوجه شدند که حتی پس از ۸۰ سال، مزارع متروکه در مقایسه با مکانهایی که هرگز شخم زده نشدهاند، خودبهخود نتوانستند ترمیم شوند. تعداد گونههای گیاهی مختلف در مزارع رها شده به طور متوسط ۶۵ درصد کمتر از همان گونهها در مناطق دست نخورده بود. علاوه بر این، انواع گونههای گیاهی که این مکان زیستگاه شان بود، با گذشت زمان بهبود یافتند، اما نه به طور کامل. هنگامی که مزارع برای اولین بار در حال بهبودی و ترمیم بودند، توسط گونههایی که منحصر به مکانهای قدیمی بودند، مانند بسیاری از گونههای علفهای هرز و مقاوم در برابر اختلال، احاطه شدند.
پس از مدتی، بسیاری از گونههای مکانهای دست نخورده، احاطه شدند و در طول زمان افزایش یافتند. با این حال، در کل مطالعه، ۶۳ گونه بومی منحصر به فرد برای مکانهای دست نخورده وجود داشت، و مزارع قدیمی علفها و علفهای هرز بیشتری را بازیابی کردند.
محققان در مطالعه خود، بر احیای مزارع قدیمی، بدون هیچ گونه تلاش و کمکی برای مرمت درجهت ارتقای این فرآیند تمرکز کردند. با کمک این اطلاعات میتوان اقدامات موثری را برای کمک به ترمیم بهتر این سیستمها طراحی کرد.
استن هارپول، یکی از نویسندگان این مقاله توضیح میدهد: با نگاهی دقیق به بازیابی ترکیب گونههای گیاهی در مقیاسهای مختلف، میتوانیم ایده بهتری از اینکه چه گونههایی را میتوان در ترمیم، مورد هدف قرار داد، و چگونه میتوان به این سیستمها کمک کرد تا به بهترین شکل بازیابی شوند، داشته باشیم.
لادوسر میافزاید: یک سری اقدامات خاص برای ترمیم میتواند شامل بذر یا کاشت گونههایی باشد که میدانیم بخشی از ترکیب مزارع در حال ترمیم نیستند، همراه با مدیریت گونههای عجیب و غریب برای کاهش رقابت با گونههای بومی، باشد.
نویسنده ارشد این مطالعه جاناتان چیس میگوید: با مطالعه خود ما نشان میدهیم که استفاده از اطلاعات ارزشمند و کمیاب در مقیاس طولانیمدت و بررسی کردن الگوهای مهم وابسته به فضا، میتواند منجر به نتایج عملی شود. به عنوان مثال، نتایج ما میتواند برای ارائه زمینهای مهم برای درک نتایج و اهداف بازسازی به عنوان بخشی از سیاستهای انجمنهای بین المللی، مانند کنفرانس ملی تنوع زیستی (COP۱۵) استفاده شود.